همه آمده اند که یک روز بروند ...

ساخت وبلاگ
  ای حیات با تو وداع می کنم با همه زیباییهایت ، با همه مظاهر جلال و جبروت ، با همه کوهها و آسمانها و دریاها و صحراها ، با همه وجود وداع می کنم . با قلبی سوزان و غم آلود به سوی خدای خود می روم و از همه چیز چشم می پوشم... ای پاهای من سریع وتوانا باشی همه آمده اند که یک روز بروند ......ادامه مطلب
ما را در سایت همه آمده اند که یک روز بروند ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mystically-romantic بازدید : 50 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 15:56

در زندگی دنبال " با " نباش دنبال " بی " باش تو نیامده ای که با کسی یا چیزی بمانی تو آمده ای تا " بی "  شوی از خود " بی " خود شوی " بی " کس بمانی چون روزی  " بی " همه شدن را خواهی چشید اما اگر می خواهی آن روز کسی را داشته باشی ابتدا باید از " بی " شر همه آمده اند که یک روز بروند ......ادامه مطلب
ما را در سایت همه آمده اند که یک روز بروند ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mystically-romantic بازدید : 53 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 15:56

پسری از مادرش پرسید:

چگونه می توانم برای خودم زنی لایق پیدا کنم؟

مادر پاسخ داد:

نگران پیدا کردن زن لایق نباش ؛

روی مردی لایق شدن تمرکز کن ....

همه آمده اند که یک روز بروند ......
ما را در سایت همه آمده اند که یک روز بروند ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mystically-romantic بازدید : 55 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 2:58

دلم بهانه‌گیر شده

زندگی می‌خواهد

عشق می‌خواهد

سفر می‌خواهد

هوای تازه می‌خواهد

قشنگی می‌خواهد

نه

هیچکدام از اینها را نمی‌خواهد

خوب من...

دلم تو را می‌خواهد.....

همه آمده اند که یک روز بروند ......
ما را در سایت همه آمده اند که یک روز بروند ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mystically-romantic بازدید : 63 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 2:58

اعوذ بالله من نفسیپناه برخدا از شر نفس خودمن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ"ن، سوگند به قلم،و آنچه را با قلم مي‏نويسند"رب اشرح لى صدرىپروردگارا سينه مرا بگشاىو يسر لى امرىو كارم را به من آسان كنو احلل عقده من لسانىو گره از زبانم باز كنيفقهوا قولىتا گفتارم را بفهمند...سلاممحسن دری هستممتولد 1375دوستان می تواننداز طریقایمیلmohsend75k@yahoo,comبا من در ارتباط باشند.....................چشمهایم را به انسانی بدهیدکه هرگز طلوع آفتاب،چهره ی یک نوزاد وشکوه عشق را درچشم های یک زن ندیده است.قلبم را به کسی هدیه بدهیدکه از قلب جز خاطره یدردهایی پیاپی و آزار دهندهچیزی به یاد ندارد.خونم را به نوجوانی بدهیدکه او را از تصادف ماشینبیرون کشیده اند و کمکش کنیدتا زنده بماند و نوه هایش را ببیند.کلیه هایم را به کسی بدهیدکه زندگیش به ماشینیبستگی دارد که هر هفته خون اورا تصفیه می کند.استخوان هایم، عضلاتم،تک تک سلول هایم و اعصابمرا بردارید و راهی پیدا کنیدکه آنها را به پاهاییک کودک فلج پیوند بزنید.هر گوشه از مغز مرا بکاوید،سلول هایم را اگر لازم شد،بردارید و بگذارید به رشدخود ادامه دهند تا به کمکآنها پسرک لالی بتواندبا صدای دو رگه فریاد بزندو دخترک ناشنواییزمزمه ی باران را رویشیشه ی اتاقش بشنود.آنچه را که از من باقی می ماندبسوزانید و خاکسترم رابه دست باد بسپارید،تا گلها بشکفند.اگر قرار است چیزی ازوجود مرا دفن همه آمده اند که یک روز بروند ......ادامه مطلب
ما را در سایت همه آمده اند که یک روز بروند ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mystically-romantic بازدید : 71 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 2:58

کاش زندگی از آخر به اول بود..

پیر بدنیا می آمدیم..

آن گاه در رخداد یک عشق جوان میشدیم..

...

سپس کودکی معصوم می شدیم و در،

نیمه شبی با نوازش های مادر آرام میمردیم...!!!

همه آمده اند که یک روز بروند ......
ما را در سایت همه آمده اند که یک روز بروند ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mystically-romantic بازدید : 72 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 2:58

داشتم از این شهر می رفتم

صدایم کردی

جا ماندم

از کشتی سفید آرزوها

که رفت و غرق شد

سپاسگزارم از تو

اما

این فقط می تواند یک قصه باشد

در این شهر دود و آهن

دریا کجا بود

که من بخواهم سوار کشتی شوم و

تو صدایم کنی

می خواهم بگویم

نجاتم دادی

تا اسیرم کنی

من با کنایه حرف می زنم !

همه آمده اند که یک روز بروند ......
ما را در سایت همه آمده اند که یک روز بروند ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mystically-romantic بازدید : 91 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 2:58

دلم میخواست های من زیادند..بلندند... طولانیند... اما مهمترین دلم میخواست ها اینست که :انسان باشم. انسان بمانم . انسان محشور شوم... چقدر وقت کم است . تا وقت دارم باید مهرورزی کنم به همین چند نفر که ازتمام مردم دنیا بامن نفس میکشند باید مهر بورزم به همین جغرافیایی که سهم من است از جهان. وقت کم است بایدخوب باشم . مهربان باشم. ودوست بدارم همه زیباییها را ...... میگویند انسانهای خوب به بهشت میرونداما من میگویم انسانهای خوب هرکجا باشند آنجا بهشت است..... حسین پناهی همه آمده اند که یک روز بروند ......ادامه مطلب
ما را در سایت همه آمده اند که یک روز بروند ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mystically-romantic بازدید : 90 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 2:58

پرﻓﺴﻮﺭ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﻣﻴﮕﻔﺖ :ﺩﺭ ﺩﻭﺭﻩ ﺗﺤﺼﻴﻼﺗﻢ ﺩﺭ ﺁﻣﺮﻳﻜﺎ ، ﺩﺭ ﻳﻚ ﻛﺎﺭ ﮔﺮﻭهی ﺑﺎ ﻳک دﺧﺘﺮ ﺁﻣﺮﻳﻜﺎیی ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻛﺎﺗﺮﻳﻨﺎ ﻭ ﻫﻤﻴﻨﻄﻮﺭ ﻓﻴﻠﻴﭗ، ﻛﻪ ﻧﻤﻴﺸﻨﺎﺧﺘﻤﺶ ﻫم گرﻭﻩ ﺷﺪﻡ . ﺍﺯ ﻛﺎﺗﺮﻳﻨﺎ ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ ﻓﻴﻠﻴﭗ ﺭﻭ ﻣﻴﺸﻨﺎسی ؟ ﻛﺎﺗﺮﻳﻨﺎ ﮔﻔﺖ ﺁﺭﻩ، ﻫﻤﻮﻥ ﭘﺴﺮی ﻛﻪ ﻣﻮﻫﺎی ﺑﻠﻮﻧﺪ ﻗﺸﻨگی ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﺭﺩﻳﻒ ﺟﻠﻮ ﻣﻴﺸﻴﻨﻪ ! ﮔﻔﺘﻢ ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﻛﻴﻮ ﻣﻴﮕﻲ ! ﮔﻔﺖ ﻫﻤﻮﻥ ﭘﺴﺮ ﺧﻮﺵ ﺗﻴﭗ ﻛﻪ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﭘﻴﺮﺍﻫﻦ ﻭ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﺭﻭﺷﻦ ﺷﻴﻜﻲ ﺗﻨﺶ ﻣﻴﻜﻨﻪ ! ﮔﻔﺘﻢ ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﻣﻨﻈﻮﺭﺕ ﻛﻴﻪ؟ ﮔﻔﺖ ﻫﻤﻮﻥ ﭘﺴﺮی ﻛﻪ ﻛﻴﻒ ﻭ ﻛﻔﺸﺶ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺳﺖ ﻫﺴﺖ ﺑﺎﻫﻢ ! ﺑﺎﺯﻡ ﻧﻔﻬﻤﻴﺪﻡ ﻣﻨﻈﻮﺭﺵ ﻛﻲ ﺑﻮﺩ ! ﻛﺎﺗﺮﻳﻨﺎ تن ﺻﺪﺍﺷﻮ ﻳﻜﻢ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﻓﻴﻠﻴﭗ ﺩﻳﮕﻪ، ﻫﻤﻮﻥ ﭘﺴﺮ ﻣﻬﺮﺑﻮنی ﻛﻪ ﺭﻭی ﻭﻳﻠﭽﻴﺮ ﻣﻴﺸﻴﻨﻪ ... ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﻗﻴﻘﺎ ﻓﻬﻤﻴﺪﻡ ﻛﻴﻮ ﻣﻴﮕﻪ ﻭلی ﺑﻪ ﻃﺮﺯ ﻏﻴﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺑﺎﻭﺭی ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻮ ﻓﻜﺮ ... ﺁﺩﻡ ﭼﻘﺪﺭ ﺑﺎﻳﺪ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﺑﻪ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﻣﺜﺒﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﻛﻪ ﺑﺘﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﻭﻳﮋگی ﻫﺎی منفی ﻭ ﻧﻘﺺ ﻫﺎ ،ﭼﺸﻢ ﭘﻮشی ﻛﻨﻪ ... ﭼﻘﺪﺭ ﺧﻮﺑﻪ ﻣﺜﺒﺖ ﺩﻳﺪﻥ ﺍﮔﺮ ﻛﺎﺗﺮﻳﻦ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺩﺭﻣﻮﺭﺩ ﻓﻴﻠﻴﭗ ﻣﻴﭙﺮﺳﻴﺪ ﭼﻲ ﻣﻴﮕﻔﺘﻢ؟ ﺣﺘﻤﺎ ﺳﺮﻳﻊ ﻣﻴﮕﻔﺘﻢ ﻫﻤﻮﻥ ﻣﻌﻠﻮﻟﻪ ﺩﻳﮕﻪ !! ﻭﻗﺘﻲ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﺎﺗﺮﻳﻨﺎ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺩﻳﺪ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﻛﺮﺩﻡ خیلی  ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻛﺸﻴﺪﻡ .... استیون هاوکینگ ، انیشتن دوم همه آمده اند که یک روز بروند ......ادامه مطلب
ما را در سایت همه آمده اند که یک روز بروند ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mystically-romantic بازدید : 113 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 2:58

یک روز از سر بی کاری به بچه‌های کلاس گفتم انشایی بنویسند ،با این عنوان که : فقـر بهتـر است یا عطـر ؟ قافیه ساختن از سرگرمی هایم بود. چند نفری از بچه‌ها نوشتند : فقـر . از بین علم و ثروت همیشه علم را انتخاب می‌کردند ، نوشته بودند که : فقـر خوب است چون چشم و گوش آدم را باز می‌کند و او را بیـدار نگه می‌دارد ولی عطـر آدم را بیهوش و مدهوش می‌کند. عادت کرده بودند مجیـز فقـر را بگویند چون نصیبشان شده بود فقط یکی از بچه‌ها نوشته بود : عطـر . انشایش را هنوز هم دارم . جالب بود ؛ نوشته بود : عطـر حس‌های آدم را بیـدار می‌کند که فقـر آن‌ ها را خاموش کرده است ... برگرفته از کتاب "رؤیای تبت" | فریبا وفی همه آمده اند که یک روز بروند ......ادامه مطلب
ما را در سایت همه آمده اند که یک روز بروند ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mystically-romantic بازدید : 63 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 2:58